زندگی پایین و پایین دارد

یک خانم جوان با پالتوی زمستانی در حال لبخند زدن به زندگی

به نظر من زندگی چیز عجیبی است. ادای روشنفکری درنمی‌آورم و دارم نتیجه‌ی چند سال زندگی کردن را با شما به اشتراک می‌گذارم. زندگی برایم عجیب است. مخصوصا وقتی کمی از دورتر به قضایا نگاه می‌کنم و به دنبال ترندها و روندها می‌گردم، می‌بینم با چه تناوب خوبی دارد تکرار می‌شود. دقیق و بدون مشکل در یک چرخه‌ی کاملا از پیش برنامه‌ریزی شده خودش را تکرار می‌کند.

ابتدا یک حادثه‌ی بد کوچک، بعد یک حادثه‌ی بد معمولی و بعدش هم یک حادثه‌ی بد بزرگ. لابد فکر می‌کنید قرار است زندگی بعد همه‌ی این اتفاقات گل و بلبل شود؛ اما نمی‌شود. به تماشای فیلم هندی که ننشسته‌ایم دوستان عزیزمن! در عوض یک فاجعه اتفاق می‌افتد.

اصلا قصد نک و ناله ندارم و تنها دارم نوع دیدگاهم به زندگی را بیان می‌کنم؛ به این روندی که به نوعی کشف‌اش کرده‌ام و تقریبا همیشه شاهد اتفاق افتادن‌اش هستم. به این روند بدبختی، بدبختی، بدبختی و بعدش فاجعه که نگاه می‌کنم، یک جورهایی خنده‌ام می‌گیرد. چون اصلا انتظار ندارم که این وسط مسط‌ها یک اتفاق خوب هم رخ بدهد. انگار دیگر دست‌اش را خوانده‌ام و می‌دانم حرکت بعدی‌اش چیست. حالا اگر اتفاق خوبی رخ داد هم به نوعی از دست خلقت در رفته و آن روند اصلی کماکان به قوت خودش باقی است. بعد از آن، باز دوباره آن چرخه‌ی همیشگی تکرار خواهد شد.

حالا چه کار باید کرد؟ چاره چیست؟ چاره‌اش این است که اعصاب خودت را خورد نکنی. باید تنها بایستی و نگاه‌اش کنی. باید دل به دل‌اش بدهی و خودت را عضوی از آن بدانی. باید این طرز تفکر را در خودت به وجود بیاوری که خب همین است دیگر. طرز کار زندگی همین است و گریزی هم از آن نیست. باید خودت را وفق بدهی و آن وقت ببینی که اتفاقا اصلا چیز بدی نیست. آن وقت بدبختی‌ها را به چشم خوشی می‌بینی و از دیدن فاجعه‌ها هم آن‌قدر ناراحت نمی‌شوی. اگر هم کمی ناراحت شوی، به قول معروف خم به ابرو نمی‌آوری.

زندگی دارد این‌طوری کار می‌کند. اصلا قرار بوده که این شکلی کار کند و ما هم قرار نیست آن را عوض کنیم. قرار نیست پیش کسی گله و شکایت ببریم که بس است دیگر، که چرا من، که عدالت‌ات کجا است و از این حرف‌های همیشگی. ما نمی‌توانیم این نظم بزرگ را تغییر دهیم. فقط می‌توانیم خودمان را با آن وفق بدهیم و از زندگی لذت ببریم؛ با همه‌ی تضادها و تناقض‌هایش.

همین است دیگر. چه کارش می‌توان بکنی؟

منبع عکس کاور این پست، سایت Shutterstock است. عکس را نخریده‌ام. به هر حال ارزش و اعتبار عکس به همین سایت تعلق می‌گیرد.

۰ ۰ رای
امتیاز کلی این نوشته
اشتراک
اعلان
guest

0 کامنت
فیدبک اینلاین
دیدن تمام کامنت‌ها