صبحتهای محمدجواد ظریف در رویداد تداکس امیرکبیر (TEDxAmirkabirUniversity) را به دعوت یکی از دوستانام دیدم و شنیدم. هرچند که در آن زمان، هنوز ویدیوی صحبتهای آقای نخستوزیر روی سایت اصلی تد نبود، اما راههای دیگری برای تماشای این سخنرانی وجود داشت. خود من از روی یوتوب شاهد حرفهای آقای ظریف بودم.
محمد جواد ظریف این سخنرانی را خیلی معمولی و بیرمق آغاز کرد. انگار که تنها آمده بود چیزی بگوید و برود. در ۵ دقیقهی اول ویدیو مدام از خودم میپرسیدم که چرا باید به این حرفهای ساده و پیشپاافتاده گوش بدهم؟ چرا وزیرخارجهی کشورم باید از داستان پرتغال خوردن یک خواهر و برادر مثال بیاورد و این مثال را با مثال دیگری از نادانی یک کارخانهدار دهنبین ادامه بدهد؟ اما انگار موتورهای محمد جواد ظریف ناگهان روشن شدند. به ناگاه این ۲ مثال آبکی در موقعیت درست گرفتند و در جا انداختن موضوع موردنظر ظریف به کمک او آمدند.
منظور آقای ظریف از بازی با حاصلجمع صفر را متوجه نشدم.
ظریف یک دیپلمات کارکشته است و طبیعی است که حرفی به جز سیاست برای گفتن نداشته باشد. او دربارهی رفتار بین دیپلماتها حرف زد و اینکه خیلی از آنها از موهبتی به نام گوش دادنِ درست برخوردار نیستند. اینکه خیلی از آنها گوش میدهند تا جواب طرف مقابل را بدهند. اما هدف اصلی محمد جواد ظریف در تداکس امیرکبیر، صحبت کردن دربارهی این بود که نباید به موضوع مذاکره مثل معاملههای سنتی نگاه کنیم. هرچند هنوز منظور ایشان از بازی با حاصلجمع صفر را متوجه نشدهام، اما به نظر خودم میدانم که هدف ظریف از این حرفها چه بود. او میخواست بگوید که پیشفرض ذهنی ما و اکثر سران سیاسی دنیا از مذاکره غلط است. اینکه اگر یک طرف ببازد، طرف دیگر بازی لزوما برنده است، از نظر محمد جواد ظریف کاملا اشتباه بود. حرف بدی هم نیست. فکر میکنم منظور این است که در عین امتیاز گرفتن، احتمالا باید امتیاز هم بدهی و این بخش جداییناپذیری از هر مذاکره است. اگر یک طرف خیلی ضرر کند، احتمالا طرف دیگر هم به اندازهای متضرر شده است؛ اتفاقی که در مورد پیروزیها هم صادق است.
آقای ظریف این نکته را که ایالات متحده بر خلاف تعهداتاش در برجام عمل و تمام وعدههایش را نقض کرده است، ناشی از پیشگوییهای مکرر سران سیاسی ایرانی در همین راستا میداند. او فکر میکند ما خودمان امریکا را به سمتی بردیم که چنین تصمیمی بگیرد! واقعا ته تمام ماجراها باید به این ختم شود که دلیل بدعهدی امریکاییها هم خودمان بودیم؟ شما باور میکنید؟ باور کردناش برای من یکی خیلی سخت است. حالا درست است که باید سهم خودمان را برداریم و خودمان را به کلی کنار نکشیم؛ ولی نه اینکه بگوییم همهچیز تقصیر خودمان بوده است. آقای دیپلمات از یک اصطلاح شیک هم برای اثبات این مدعا استفاده کرد و گفت که پیشگوییهای خودکامبخش (Self-fulfilling Prophecy) منجر به چنین اتفاقی شدند. ما هم چون از این کلمههای قشنگقشنگ بلد نیستیم، مجبوریم که حرفاش را قبول کنیم.
سخنرانی محمد جواد ظریف در تداکس امیرکبیر، یک موضوع دیگر را هم بازتکرار میکرد. به میان آوردن مسالهی تکراری و اذیتکنندهای به اسم انرژی هستهای در چنین رویدادی واقعا وصلهی ناجور بود. کسی نیست که به آقای وزیر خارجهی وقت بگوید که این مسالهی کوفتی هستهای، حتی اسماش هم برای اکثر ایرانیها اذیتکننده است؟ چرا اصرار دارید که از آن نام ببرید؟ استفاده از رویداد تداکس برای مظلوم نمایی سیاسی هم کار درستی نبود. اینکه در جریان مذاکرات هستهای با پنج به اضافه یک از طرف احزاب سیاسی ایران تحت فشار بودهاید را باید اینجا بازگو کنید؟ واقعا چرا فکر میکنید که مردم برایشان اهمیت دارد؟
همین. ما از این داستان نتیجه میگیریم که اشتباهات سیاسی را در زندگیمان تکرار نکنیم و از آنها درس بگیریم. ولی آقای ظریف! برای این حرفها، جایی رویِ استیکرِ درِ یخچالِ خانهها وجود ندارد.
منبع عکس کاور این پست، سایت Gett Images است. عکس تزئینی است و ربطی به جریان تداکس تهران ندارد.