همین چند روز قبل بود که کافه بازار اعلام کرد کارهای مربوط به تبلیغات در جستجو یا همان سرچ ادز (Search Ads) را به شرکت تپسل سپرده است. یعنی اینکه اگر بخواهید هنگام جستجوی برنامهها در کافه بازار جایگاه بهتری داشته باشید، باید از فیلتر آقای تپسل رد شوید. منظورم این است که مسئولیت اجرای بخش فنی این تبلیغات بر عهدهی تپسل خواهد بود. این مشارکت و هم افزایی شرکتها برای یکدیگر البته نکتهی مثبتی است.
اما دیدن این خبر برای من یادآور یکی از مهمترین سوالهای زندگیام بود. اینکه واقعا به غیر از به دست آوردن نگاههای مردم و فروختن آنها به دیگران، راهی برای درآمدزایی وجود ندارد؟ فعلا از سرچ ادز کافه بازار را بیخیال شوید. میدانید که فیسبوک و توییتر هم از همین روش برای درآمدزایی استفاده میکنند؟ ابتدا یک شبکهی اجتماعی خوب و کاربردی برای حضور حداکثری مردم راه انداختند. بعد که کارشان گرفت و میلیونها کاربر به دست آوردند، قابلیت نمایش تبلیغات در تایملاین را به محصولشان اضافه کردند. این کار به شبکههای اجتماعی محدود نمیشود. گوگل هم در نتایج جستجو، تبلیغات مشتریان خودش را نمایش میدهد و اتفاقا این کار، اصلیترین راه درآمد این غول اینترنتی است.
سایتهای خبری هم راه اصلی درآمدزاییشان همین است. جذب مخاطب ارگانیک در طول زمان و بعد اجاره دادن این مکان پربازدید به دیگران. مثل این است که داری اعتماد مخاطب را به دیگران میفروشی و بابت نگاههای آنها از دیگران پول میگیری. این راه درآمدزایی گاهی به قدری افراطی اجرا میشود که دیگر از آن سایت خبری، خبری نیست و اصلا نمیتوان از مطالب آن استفاده کرد. به عنوان یک مثال ایرانی در این مورد، دیجیاتو به ذهنام میآید که همین چند لحظه پیش داشتم خبری را در آن میخواندم. تعداد باکسهای تبلیغاتی در چپ، راست، اینور و آنور دیجیاتو به قدری زیاد بود که اصلا نفهمیدم چه خواندم و چه فهیمدم.
برگردیم به بحث اصلی. قابلیت سرچ ادز کافه بازار اصلا بد نیست. اتفاقا من فکر میکردم پیش از این هم چنین قابلیتی را داشتهاند؛ ولی انگار تازه راهش انداختهاند. حالا اینکه یک کسبوکار خوب ایرانی میتواند از این راه پول دربیاورد، اصلا بد نیست. ولی سوال من هنوز به قوت خودش باقی است: آیا چنین کسبوکارهایی نمیتوانند مدل درآمدی دیگری داشته باشند؟
منبع عکس کاور این پست، Tapsell College است.