اینستاگرام از آن چیزهایی است که خیلی میتوان دربارهاش حرف زد. به نوعی همه خودشان را در اینستاگرام صاحبنظر میدانند و فکر میکنند استاد این شبکهی اجتماعی هستند. اما من استاد اینستاگرام نیستم. فقط چند نکته را از اینجا و آنجا یاد گرفتهام و سعی نمیکنم دربارهی دانستههای دانستههایم به کسی دروغ بگویم. این چیزهایی که من پیدا کردهام، تنها بخشی از راه برای رسیدن به موفقیت در اینستاگرام هستند و برای فهمیدن قسمتهای دیگر راه، ناچار به آزمون و خطا هستید.
هر کسی گفت که تمام راه اینستاگرام را رفته و در این کار تجربه دارد، به نظر من یک شیاد و کلاهبردار است؛ چون هر کسی و هر بیزینسی شرایط خاص خودش را دارد. اگر کسی توانسته باشد یک صفحهی اینستاگرامی خوب در یک زمینه داشته باشد، دلیل نمیشود که حتما میتواند در زمینههای دیگر هم صاحبنظر باشد. مثلا کسی که در فروش لباس روی اینستاگرام فعالیت کرده، آیا میتواند یک صفحهی اینستاگرامی موفق برای یک وکیل راهاندازی کند؟ آن هم با همان قواعد همیشگی که از آنها استفاده میکرده است؟ به نظر من جواب قاطعانه منفی است. استفادهی B2B و B2C از اینستاگرام تفاوتهای چشمگیری با هم دارند و نمیتوان Bها را توی Cها ریخت. قبلا دربارهی نوع استفادهی ایرانیها از اینستاگرام صحبت کردهام و حالا میخواهم کمی بار تجربی به موضوع اضافه کنم. در واقع قصد دارم خیلی کوتاه به بیان چیزهایی بپردازم که از اینستاگرام یاد گرفتهام.
۱. تنها به عکس اکتفا نکنید
با این وجود که عکسها شاکلهی اینستاگرام را شکل میدهند، اما علاقهی اصلی مردم نیستند. به سمت تولید فیلم بروید. تا میتوانید فیلم خوب تولید کنید و آنها را منتشر کنید. بعد از منتشر کردن فیلمها میتوانید با چشمهای خودتان ببینید که فیلم از نظر ملاکهای ظاهری (لایک، کامنت، ریچ، پروفایل ویزیت، سیو) هم بازخورد بهتری از سمت مردم میگیرد. نیازی هم نیست که حتما چندین میلیون تومان برای تولید فیلم هزینه کنید. گاهی ویدئوهای تهیه شده با دوربین موبایل هم میتواند به همان اندازهی کلیپهای پرهزینه تاثیرگذار باشد.
مردم از فروشندهها دل خوشی ندارند و آنها را با رفتارهای مشخصی میشناسند.
۲. در اینستاگرام فروشنده مستقیم نباشید
اگر محصولی برای فروش دارید یا میخواهید محصولات را معرفی کنید، مستقیم این کار را انجام ندهید. اینطوری دستتان رو میشود که قصدتان از حضور در سوشال مدیا تنها فروش است. میدانید آنوقت چه اتفاقی میافتد؟ مردم را از خودتان میرنجانید و به آنها ثابت میکنید که ارزش دنبالشدن ندارید. چرا این اتفاق میافتد؟ چون مردم ذاتا از فروشندهها دل خوشی ندارند و آنها را با رفتارهای مشخصی میشناسند. بهتر است خودتان را به عنوان یک دوست معرفی کنید و نه یک فروشنده.
۳. مثل فرد رفتار کنید نه مثل یک برند
مردم دوست دارند با افراد ارتباط برقرار کنند و نه با سازمانها؛ زیرا سازمانها تنها به فکر پول درآوردن هستند و به روابط انسانی علاقهای نشان نمیدهند. بنابراین اگر هم یک برند هستید، سعی کنید به برندتان شخصیت بدهید و رفتاری مثل یک انسان خوب در اینستاگرام داشته باشید.
۴. روی چهره انسانها تمرکز کنید
در تولید عکس و فیلم روی افراد تمرکز کنید و از معرفی کردن کالاها بپرهیزید. دیدن چهرهی آدمها میتواند دنبالکنندگان شما در اینستاگرام را حفظ کند. دیدن چهرهی افراد در عکسها و ویدئوها میتواند حس ارتباط با آدمها را در مشتریان شما زنده نگه دارد و فکر کنند که در زمان حضور در اینستاگرام شما، آنقدر از دنیای واقعی فاصله نمیگیرند. شما هم همین را میخواهید دیگر. پس تا میتوانید، در تولید فیلم و عکس از چهرهی انسانها استفاده کنید.
۵. بیشتر بدهید و فقط گاهی بگیرید
سعی کنید اصل بده و بستان را در اینستاگرام رعایت کنید و فقط گیرنده نباشید. همیشه از مردم نخواهید که کامنت بگذارند، لایک کنند، بالا بکشند و یا چیزهایی مثل این. گاهی اوقات هم شما با رفتارتان آنها را خوشحال کنید. سعی کنید فالوئرها را با محتوای مربوط به کارتان سرگرم نگه دارید. سعی کنید چیزی به آنها یاد دهید یا اینکه سعی کنید حالت گفتگو را برای آنها ایجاد کنید. کل هدف این است که شبکهی اجتماعی اینستاگرام را اجتماعی نگه دارید. نه اینکه خودتان فقط متکلم وحده باشید و بقیه نظارهگر باقی بمانند. سعی کنید بیشتر بدهید تا اینکه بخواهید چیزی از بقیه بگیرید. کل حرف این است که فقط به خودتان و خواستهتان فکر نکنید. گاهی هم کفش مشتریهایتان را پا کنید و ببینید که آنها چه چیزی دوست دارند و از چه چیزی بدشان میآید.
منبع عکس کاور این پست، سایت Unsplash است. اعتبار عکس به همین سایت و عکاس آن Jakob Owens تعلق میگیرد.