نمایشگاه CES 2020 حس تک‌لاور بودن را دوباره در من زنده کرد

نمایشگاه ces 2020

چند روزی از شروع نمایشگاه CES 2020 می‌گذرد و من با دیدن صحنه‌های مخابره‌شده از آن دوباره هوایی شده‌ام. صحنه‌های نمایشگاه جوری هستند که من را دوباره به دوران خوش گذشته پرت می‌کنند و دل‌ام می‌خواهد دوباره به آن سال‌ها برگردم. منظورم همان سال‌هایی است که کارم در ارتباط مستقیم با تکنولوژی بود و باید این دنیا را به‌طور مستمر دنبال می‌کردم.

خیلی کار سختی بود و انرژی زیادی از من می‌گرفت. چه شب‌هایی که تا نیمه‌شب و حتی بیشتر از آن برای یک رویداد فناوری بیدار می‌ماندم. آن موقع تمام سعی‌ام را می‌کردم تا به مردم بگویم فناوری تنها به گوشی‌های موبایل محدود نمی‌شود و خیلی چیزهای دیگر را شامل می‌شود. من تمام دوران نوجوانی و جوانی‌ام را برای درک کردن این دنیا صرف کرده بودم و کار کردن در آن فضا واقعا به من انرژی و انگیزه‌ی زندگی می‌داد. ولی نمی‌دانم چه شد که تصمیم گرفتم از آن حال و هوا دور شوم و آینده‌ام را جای دیگری جست‌وجو کنم. شاید آن موقع هنوز درک نکرده بودم که تفاوت بین خروجی و نتیجه در چیست و سرشار از خامی جوانی، تنها به دنبال افزایش خروجی بودم.

فضای غرفه‌های نمایشگاه ces 2020

ولی حالا با دیدن نمایشگاه CES 2020 خیلی دل‌ام می‌خواهد که دوباره به آن حس و حال خوش برگردم. خیلی دل‌ام می‌خواست که آن‌جا بودم و به عنوان گزارشگر یکی از همین رسانه‌های فعال در دنیای تکنولوژی کار می‌کردم. مثلا خبرنگار The Verge یا CNET بودم و می‌توانستم به‌عنوان یک گزارشگر در این دنیای دوست‌داشتنی غرق شوم. البته بی‌کار هم ننشستم و نظرم درباره‌ی خودروهای برقی مرسدس بنز و سونی و البته خساست سونی در لودادن مشخصات پلی استیشن ۵ را گفتم. ولی آیا این‌ها می‌تواند مرهمی بر این زخم باشد؟

همین امروز بود که آی جاستین را توی لایوهای اینستاگرام‌اش دیدم که خوش و خندان داشت از غرفه‌های نمایشگاه فیلم و عکس تهیه می‌کرد و توی کانال شخصی‌اش می‌گذاشت. واقعا چه‌قدر انسان خوش‌بختی است.

خیلی دل‌ام می‌خواست که آن‌جا بودم و به عنوان گزارشگر یکی از همین رسانه‌های فعال در دنیای تکنولوژی کار می‌کردم.

یادم می‌آید که یکی از دوستان خبرنگار ایرانی، همین چند سال پیش توانست یک شرکت داخلی را مجاب کند تا اسپانسر او برای رفتن به نمایشگاه CES لاس وگاس باشد. خلاصه این‌که این دوست‌مان رفت و گزارش‌هایش را گرفت و خاک آن‌جا هم دامن‌اش را گرفت و دیگر برنگشت که نگشت. کسی نمی‌تواند او را برای این کارش ملامت کند و تهمت سواستفاده از موقعیت را به او بزند. شوق به دنیای فناوری همیشه در وجود او حس می‌شد و رفت تا آرزوهایش را محقق کند. من هم بدم نمی‌آمد که جای او می‌بودم؛ ولی شک دارم که جرات چنین کاری را در آن سن و سال می‌داشتم.

بحث منحرف نشود؛ این دنیای دیجیتالی و داینامیک حاکم بر آن را واقعا دوست دارم و اگر فرصتی برای برگشتن به آن فراهم شود، با تمام وجودم خواهم پذیرفت. کار کردن در چنین فضایی، حس زنده بودن را به من می‌دهد و حس می‌کنم که واقعا دارم کار درست را در زمان و مکان درست انجام می‌دهم. شما پیشنهادی ندارید؟

منبع عکس کاور این پست، سایت Getty Images است.

۰ ۰ رای
امتیاز کلی این نوشته
اشتراک
اعلان
guest

0 کامنت
فیدبک اینلاین
دیدن تمام کامنت‌ها