جمع‌بندی رویداد ۸ روزه‌ی راهبری و عملکرد موثر راهبر بودن

جمع بندی همایش راهبری علی بابا

در آخرین روزهای تابستان ۱۳۹۸ در همایش راهبری علی بابا شرکت کردم. این همایش در کرمانشاه برگزار شد و ۸ روز طول کشید. بعد از اینکه گزارش نسبتا مفصلی برای هر کدام از روزهای همایش نوشتم، به نظرم آمد که بد نیست کمی از دور به کل قضیه نگاه کنم. این‌طوری، هم برای خودم یک جمع‌بندی دارم و هم می‌توانم نظرم را به عنوان کسی که می‌خواهد از بیرون به قضیه نگاه کند، در اختیار دیگران قرار دهم.

جایزه نفر اول تقدیم می‌شود به …

بدون شک مجید حسینی نژاد، فرد اول این رویداد بوده و هست و خواهد بود. می‌گویم خواهد بود، چون حالا حالاها قرار است درباره‌ی او و چیزی که متولی‌اش است بشنویم. قرار است دوره بعدی این همایش در اصفهان برگزار شود و این نکته را خود مجید در پایان این همایش اعلام کرد.

مجید سخنران خوبی است و توانایی خوبی هم در متقاعد کردن افراد دارد. قبلا هم گفته‌ام که از نظر من، او فروشنده‌ی خوبی هم هست. اما به همین اندازه، راه‌های فرار را هم خوب یاد گرفته و به خوبی می‌تواند از مهلکه‌ای که دیگران برایش ایجاد می‌کنند، بگریزد. خیلی باید آدم زبلی باشی تا بتوانی مچ مجید را بگیری. البته واقعا چرا باید بخواهی این کار را بکنی؟

من مجید را تشویق می‌کنم تا به هدفی که می‌خواهد برسد.

مجید دارد زور می‌زند تا خودش را ثابت کند و دیده شود. تلاش او در این راه ستودنی است و کسی نمی‌تواند بگوید که او دارد کار اشتباهی انجام می‌دهد. من واقعا نمی‌دانم که آیا بومی کردن یک دوره‌ی بین‌المللی کار درستی است یا نه. ولی مجید با تمام وجود می‌خواهد این کار را بکند و چنین انگیزه‌ای را نمی‌توان در تمام آدم‌های این کشور سراغ گرفت. اگر او دوست دارد این کار را بکند، من هم می‌ایستم و تشویق‌اش می‌کنم تا به هدفی که می‌خواهد برسد.

چه چیزی به دست آورده‌ام؟

اعتراف می‌کنم که بارها تصمیم گرفتم از دوره خارج شوم. شاید اغراق نباشد که بگویم هر شب از خودم می‌پرسیدم آیا واقعا می‌خواهی فردا را هم شرکت کنی؟ ولی یک چیزی در پس ذهن‌ام بود که نمی‌گذاشت به این سادگی جواب منفی بدهم و دوره را ترک کنم. شاید دلیل‌اش آن تعهدی بود که ابتدای دوره داده بودم و شاید هم آن عهدی بود که خودم با خودم بسته بودم. هر کدام از این‌ها که بود، قدرت زیادی داشت تا من را به سمت جلو هدایت کند.

این همایش اگر برای من هیچ چیز هم نداشت – که داشت – حداقل رابطه‌های مفیدی برایم ایجاد و با کلی آدم خوب و حرفه‌ای آشنایم کرد. کلی شماره رد و بدل کردم و با افراد بااستعداد زیادی آشنا شدم. اما نمی‌توانم بی‌انصاف باشم و قاطعانه بگویم که این همایش برای من نه آب شده و نه نان. وقتی از دور نگاه می‌کنم، می‌بینیم با مفاهیم خوب و درستی آشنا شده‌ام که حالا حالاها می‌توانم در مورد آنها چیز یاد بگیرم و در زندگی‌ام از اثرات آنها سود ببرم. به عنوان مثال تمامیت (Integrity) و اصالت (Authenticity) چیزهای پیش‌پاافتاده‌ای نیستند و اصول فوق‌العاده مهمی به شمار می‌آیند.

همین جمله‌ی تغییر پارادایم و زندگی در دنیای متفاوت ر ا کاملا درک کنم، سهم خودم را برداشته‌ام.

در همین دوره یک جمله‌ی مهم وجود داشت که تقریبا چنین حرفی می‌زد: «هرچند دنیا با تغییر پارادایم تغییر نمی‌کند؛ ولی فرد از آن به بعد در دنیای متفاوتی زندگی می‌کند». من توانستم چنین تغییر پارادایمی را تجربه کنم و از این بابت خوشحال هستم. تغییر شگرفی نیست؛ اما به هر حال تغییر است و هر تلاش کوچک و بزرگی برای بهتر زندگی کردن می‌تواند ارزشمند باشد. حداقل این است که بیکار ننشته‌ای و داری دست و پا می‌زنی تا خودت را نجات بدهی. حتی اگر نجات هم پیدا نکردی، هیچ‌کس حق ندارد خرده‌ای بگیرد. تو تلاش خودت را کرده‌ای.

کارهایی که باید از آنها پرهیز شود

همایش راهبری علی بابا در چند جلسه، عملا به یک جلسه‌ی روان‌کاوی دسته‌جمعی تبدیل شد. این اتفاق خوبی نیست و می‌تواند در ذهن و روان افراد، تاثیر منفی بگذارد. مجید باید قبول کند که کار و تخصص‌اش این نیست و اگر هم به آن علاقه دارد، نمی‌تواند برای استاد شدن در آن از افراد بی‌گناه سواستفاده کند.

به نظر من، این همایش باید از حالت اسلایدمحور خارج و وارد فاز تعاملی شود. زل زدن به اسلایدهای متنی برای ۶ روز متوالی، حوصله‌ی هر انسانی را سر می‌برد. مجید و تیم‌اش باید از فضای دوره‌ی اصلی فاصله بگیرند و خودشان تغییراتی در آن بدهند. آنها را ارجاع می‌دهم به زمانی که ۲ تکه فیلم لابه‌لای اسلایدها پخش شد و فضا را دگرگون کرد (البته آن هم بخشی از دوره‌ی اصلی بود). شاید گاهی هم لازم باشد به بازطراحی این دوره برای مخاطب ایرانی فکر کنیم. نه ورنر ارهاد خدا است و نه آن اسلایدها کتاب آسمانی!

دنبال کردن افراد و ایجاد یک جامعه (Community) از آنهایی که در دوره شرکت کرده‌اند، امکان برقرار ماندن این رابطه‌ی شکل‌گرفته را فراهم می‌کند. دوره را همه می‌توانند برگزار کنند؛ اما همه که نمی‌توانند جامعه‌سازی کنند. در صورتی که چنین کاری انجام شود، هم مخاطب موجود حس بهتری دارد و هم مخاطبان جدید راحت‌تر اعتماد می‌کنند. اصلا هم نکته‌ی کنکوری ظریفی را لو ندادم.

جمع‌بندی برای جمع‌بندی

باید مواظب بود استفاده از این ادبیات دست‌آویز عده‌ای نشود و سعی نکنند با استفاده از آن، اهداف خودشان را محقق کنند. این چیزی است تیم اجرایی هم آن را پیش‌بینی کرده بود و بارها شرکت‌کنندگان را از آن برحذر داشت.

چطوری قرار است دنیا بر اساس دوره‌هایی که در آن شرکت می‌کنیم، جلو برود؟

اما یک نکته‌ی مهم دیگر در ذهن‌ام هست که لازم می‌دانم بیان‌اش کنم. نکته‌ام این است که باید بتوان ادبیات را به عمل تبدیل کرد. مباحث نظری تا زمانی که آزموده نشوند، تنها یک تئوری تست نشده هستند. خود مجید حسینی نژاد بارها گفته است که دنیا بر اساس کتاب‌هایی که ما می‌خوانیم جلو نمی‌رود. حالا چطوری قرار است دنیا بر اساس دوره‌هایی که در آن شرکت می‌کنیم، جلو برود؟

۰ ۰ رای
امتیاز کلی این نوشته
اشتراک
اعلان
guest

4 کامنت
فیدبک اینلاین
دیدن تمام کامنت‌ها
فرزاد

یک دنیا ممنون از نوشتن کامل این ۸ روز. اول این که عالیه که با نگاه شکاکانه به این دوره رفتین و شعورتون رو پشت ورودی همایش پارک نکردید. دوم اینکه به نظرم برخورد خوب مجید (پوپولیست) با انتقادت باعث شد که کمی گارد خودت رو بیاری پایین و یه سری موارد رو چشم پوشی کنی. سوم اینکه مطالب مطرح شده اسم های جدیدی برای مفاهیم قدیمی هست و مجید داره سعی می کنه ادای رهبران فرقه ها رو در بیاره رو می شد از لابه لای تک تک این وقایع نگاری ات خوند و خودت هم به درستی بهش… ادامه‌ی کامنت »

علاقمند

ضمن تشکر بابت به اشتراک گذاری دربافت هاتون در طی دوره،
میشه لطفا درباره پاراگراف آخر توضیح بیشتری بدید؟
ممنون